ترجمه مقاله

کرند

لغت‌نامه دهخدا

کرند. [ ک ُ رَ ] (اِ) کرنده . میدان اسب دوانی را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || رنگی است مخصوص اسب که آن را کرن گویند. (برهان ). اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد. (ناظم الاطباء). کرن . کرنده . کرنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || جرگه و حلقه زدن مردم باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). کرنگ .(حاشیه ٔ برهان چ معین ). || دیگی را گویندکه رنگرزان بَقَم و رنگهای دیگر در آن جوشانند. (برهان ) (از آنندراج ). دیگ رنگرزان که در آن رنگها جوشانند. (ناظم الاطباء). کرنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ترجمه مقاله