کرنش کردنلغتنامه دهخداکرنش کردن . [ ک ُ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعظیم کردن . سر فرودآوردن . خم شدن به قصد تعظیم وتکریم . رکوع . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرنش شود.