ترجمه مقاله

کروبیان

لغت‌نامه دهخدا

کروبیان . [ ک َرْ رو ] (ع اِ) فرشتگان مقرب را گویند و ایشان را در عالم هیچ تعلق و تدبیر و تصرفی نیست . (برهان ) (آنندراج ) :
پیش بزم مصطفی بین دعوت کروبیان
عودسوزان آفتاب و عود کیوان آمده .

خاقانی .


شو بده انصاف خویش کز همه کروبیان
حجره ٔ روح القدس به ز تو مهمان نداشت .

خاقانی .


قلب و میمنه از کروبیان ملک و میسره از تواتر امداد سعادات فلک .... (جهانگشای جوینی ).
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کروبیان عالم بالا.

سعدی .


به تهدید اگر برکشد تیغ حکم
بمانند کروبیان صم و بکم .

سعدی .


درون خلوت کروبیان عالم قدس
صریر کلک تو باشد سماع روحانی .

حافظ.


ای ملهمی که در صف کروبیان قدس
فیضی رسد بخاطر پاکت زمان زمان .

حافظ.


رجوع به کروبی ، کروبیون و کروبیم شود.
ترجمه مقاله