ترجمه مقاله

کرور

لغت‌نامه دهخدا

کرور. [ ک ُ ] (ع مص ) کَرّ. کریر. تکرار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). میل نمودن و حمله کردن بر کسی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || برگردیدن سوار از میدان جنگ جهت جولان و دوباره بازگشتن برای نبرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از پی درآمدن شب و روز. (از اقرب الموارد). || بازگشتن از کسی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واگردیدن . (مصادر زوزنی ). واگشتن . (تاج المصار بیهقی ). کر الجواد؛ حاضر شد آن اسب جواد برای رفتن و فرار کردن . (ناظم الاطباء). || بازگرداندن کسی را. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به کر و تکرار شود.
ترجمه مقاله