ترجمه مقاله

کروش

لغت‌نامه دهخدا

کروش . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کِرش و کَرِش . (اقرب الموارد). بمعنی شکنبه ٔ ستور نشخوارزننده چون معده مردم را. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به کرش شود.
ترجمه مقاله