ترجمه مقاله

کز

لغت‌نامه دهخدا

کز. [ ک َ ] (اِ) اسم فارسی طرفاست ، بزرگ او اثل است و ثمرش عذبه و بری او بی ثمر و کوچک آن مخصوص به این و شکوفه اش سفید مایل به سرخی و ثمرش مثلث و کزمازج نامند. (تحفه ). رجوع به کزمازج شود.
ترجمه مقاله