ترجمه مقاله

کسته

لغت‌نامه دهخدا

کسته . [ ک ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) کوفته . (ناظم الاطباء). || (اِ) غله ٔ کوبیده باشد که هنوزش پاک نکرده باشند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). غله و برنج کوفته که هنوز پاک نکرده و کاه و پوست آن را نگرفته باشند. (ناظم الاطباء). || به فارسی عصی الراعی است . (فهرست مخزن الادویه ). رستنیی که سرخ مرد و به تازی عصی الراعی نامند. (ناظم الاطباء). سرخ مرد را نیز گویند و آن رستنیی باشدبه سیاهی مایل که عربان عصی الراعی خوانند. (برهان ). || بقله ٔ یمانیه که به هندی چولای نامند و گفته اند که آذان الغز است . (فهرست مخزن الادویة).
ترجمه مقاله