ترجمه مقاله

کسم

لغت‌نامه دهخدا

کسم . [ ک َ ] (ع مص ) رنج و سختی کشیدن جهت عیال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ورزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کسب کردن . (از ناظم الاطباء). || برپا کردن کارزار را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آتش حرب افروختن . (از اقرب الموارد). || بدست شکستن . || مالیدن و پاکیزه کردن چیزی خشک را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ریز ریز نمودن و به انگشتان شکستن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله