کشتارلغتنامه دهخداکشتار. [ ک ِ ] (ن مف ) زرع (از: کشت + ار، علامت صفت مفعولی ). کِشتَه . (یادداشت مؤلف ) : بد به تن خویش چو خود کرده ای باید خوردنت ز کشتار خویش .ناصرخسرو.