ترجمه مقاله

کشنیج

لغت‌نامه دهخدا

کشنیج . [ ک ِ ] (اِ) گشنیز که عربان جلجلان خوانند. || گیاهی است که گل آن لاجوردی باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء).
- کشنیج دشتی ؛ گیاهی است که آن را بالنگو خوانند. (برهان ) (ناظم الاطباء). کشنیج دشتی نوع صغیر بادرنجبویه است ونزد اکثر اطباء نوعی از شاهترج است و نزد بعضی مخلصه را نامند و نواب علیخان فرموده که آن کزبره ٔ بری است . (فهرست مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله