کشیدنی
لغتنامه دهخدا
کشیدنی . [ ک َ / ک ِ دَ ] (ص لیاقت ) آنچه قابل کشیدن است .
- داروی کشیدنی ؛ داروئی که با میل به چشم می کشند : چون تفرق الاتصال تولد کرده باشد از استقرار فائده نباشد و قوت داروهای کشیدنی دشخوار بدو رسد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به کشیدن شود.
- داروی کشیدنی ؛ داروئی که با میل به چشم می کشند : چون تفرق الاتصال تولد کرده باشد از استقرار فائده نباشد و قوت داروهای کشیدنی دشخوار بدو رسد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به کشیدن شود.