ترجمه مقاله

کشیده تر

لغت‌نامه دهخدا

کشیده تر. [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ت َ ] (ص تفضیلی ) درازتر. طویل تر :
درازترز غم مستمند سوخته دل
کشیده تر ز شب دردمند خسته جگر.

فرخی .


سرو سهیش کشیده تر شد
میگون رطبش رسیده تر شد.

نظامی .


صف صفدران از یمین و یسار
کشیده تر از کاکل و زلف یار.

ظهوری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله