ترجمه مقاله

کش ء

لغت‌نامه دهخدا

کش ء. [ ک َش ْءْ ] (ع مص ) خوردن خیار و مانندآنرا. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). خوردن چیزی را چون خیار و مانند آن . (از اقرب الموارد). || بریان کردن گوشت را چندانکه خشک گردد. || پوست کندن چیزی را و مقشر کردن . || به شمشیر زدن و بریدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || گاییدن زن را. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || کشاء. پرشدن شکم از طعام . رجوع به کشاء شود. || جدا گردیدن پوستک از مشک . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کفته گردیدن دست یا ستبر و درشت شدن پوست و درترنجیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شکاف خوردن دست و گفته اند سخت شدن پوست آن یا جمع شدن آن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله