ترجمه مقاله

کش

لغت‌نامه دهخدا

کش . [ ک َ ] (اِ) کشه و آن خطی باشد که بجهت باطل شدن بر نوشته کشند. خطی که برای بطلان بر نوشته کشند و آن را کشه نیزگویند. (آنندراج ). کشه و خطی که جهت باطل نمودن بر نوشته کشند. (ناظم الاطباء). خط نه . کشه :
دفتر لوح و قلم را کاتبی
کش عفوی کش بجرم کاتبی .

کاتبی تبریزی (از آنندراج ).


رجوع به کشه شود.
ترجمه مقاله