ترجمه مقاله

کفالة

لغت‌نامه دهخدا

کفالة. [ ک َ ل َ ] (ع مص ) پذیرفتار گردیدن . (از منتهی الارب ). عیال داری کردن از کسی و انفاق کردن در حق او. (از اقرب الموارد).پذیرفتاری کردن . (ترجمان القرآن ). ضامن و پایندان شدن به کسی . (از شرح قاموس ). پایندانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ضامن و متعهدشدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کفل . کفول .(ناظم الاطباء). ضامن کسی شدن . کفیل شدن . (فرهنگ فارسی معین ). || عهده دار اجرای امری به عوض کسی گردیدن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کَفل و کفالت شود. || (اِمص ) پذرفتاری به مال و به نفس و ضمانت . (ناظم الاطباء). و رجوع به کفالت شود.
ترجمه مقاله