ترجمه مقاله

کفنج

لغت‌نامه دهخدا

کفنج . [ ک َ ف َ ] (اِ) نوعی از ماهی باشد که خوردن آن مانند سقنقور قوت باه دهد و آن را به عربی سمکه ٔ صید گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
تا شود معده ٔحمدانش قوی
خور کل کرده سقنقور و کفنج .

سوزنی .


ترجمه مقاله