کلبسو
لغتنامه دهخدا
کلبسو. [ ک َ ب َ ] (اِ) بمعنی چلپاسه است که وزغه باشد. (برهان ). کلباسو است . (فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ). چلپاسه ٔ بزرگ . (ناظم الاطباء). مارمولک . (فرهنگ فارسی معین ) :
همچو عقرب که کلبسو بیند
قبل از ایذا همی رود از خود.
و رجوع به کرباسه و کرباسو و کربسو شود.
همچو عقرب که کلبسو بیند
قبل از ایذا همی رود از خود.
آذری (از فرهنگ فارسی معین ).
و رجوع به کرباسه و کرباسو و کربسو شود.