ترجمه مقاله

کلت

لغت‌نامه دهخدا

کلت . [ ک َ ] (ع مص ) فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد.) (از ناظم الاطباء). فراهم آوردن . (آنندراج ). || ریختن چیزی را در ظروف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).ریختن در اناء. (آنندراج ). ریختن چیزی را درخنور. (از ناظم الاطباء). || تاختن اسب را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || انداختن چیزی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). انداختن چیزی را و عبارت صاغانی چنین است : «کلت به ، رمی به ». (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله