ترجمه مقاله

کلندی

لغت‌نامه دهخدا

کلندی . [ ک َ ل َ ] (اِ مرکب ) زمین سخت و درشت را گویند. (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || (ص نسبی ) منسوب به کلند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلند شود. || کلندگر. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). کلندبردار. (ناظم الاطباء) :
سیفی اسیر شوخ کلندی شدی به زور
خود را به دشنه ساخته ای مبتلا دگر.

سیفی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله