ترجمه مقاله

کلنگ

لغت‌نامه دهخدا

کلنگ . [ ک ُ ل َ / ل ُ ] (اِ) دست افزاری باشد که چاه جویان و گل کاران بدان زمین و دیوار کنند. (برهان ). بمعنی افزاری است برای کندن زمین که از آهن می سازند و دسته از چوب می دارد و به این معنی کلند نیزآمده . (آنندراج ). کلند و دست افزاری که بدان زمین و دیوار کنند. (ناظم الاطباء). مِعوَل . آهنی نوک تیز بادسته ٔ چوبین که بدان زمین و دیوار کنند. کلند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پس الیاس گفت اگر روزی که شما باز نشینید، این آبهای شما خشک شده باشد شما چه خواهید کردن ؟ گفتند کلنگ و تیشه را کار فرماییم . آن شب همه بخفتند بامداد که بازنشستند همه راآب به چشم فرود آمده بود و چشمه ها خشک شده ... آن پیمبر ایشان را گفت کلنگ و تیشه را کار فرمایید. (اسکندرنامه ٔ نسخه ٔ نفیسی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کلنگی می زند چون شیر جنگی
کلنگی نه که او باشد کلنگی

نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص 254).


- خانه ٔ کلنگی ؛ در تداول عامه ، خانه ای که ساختمان آن بحساب نیاید و به بهای زمین خرید و فروش شود.
ترجمه مقاله