ترجمه مقاله

کله پز

لغت‌نامه دهخدا

کله پز. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ پ َ ] (نف مرکب ) آنکه کله های حیوانات مثل کله ٔ گوسفند و مثل آن را پخته می فروخته باشد. (آنندراج ). کسی که کله و پاچه و شکنبه ٔ حیوانات را می پزد و می فروشد.(ناظم الاطباء). آنکه کله و پاچه و شکنبه از حیوانات (مانند گوسفند) را پزد و فروشد. (فرهنگ فارسی معین ). رَوّاس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مرا کله پز کرده بی دست و پا
خبر نیست از پا و از سر مرا.

طاهر وحید (از آنندراج ).


- امثال :
کله پز برخاست (یا پاشد) سگ جاش نشست ؛ یعنی بدتری جای بدی را گرفت و به مزاح با هر آنکه بعداز برخاستن کسی ، بر جای وی نشیند گویند. (امثال و حکم ص 1231).
ترجمه مقاله