ترجمه مقاله

کلکی

لغت‌نامه دهخدا

کلکی . [ ک َ ل َ ] (ص نسبی ) از روی حقه و مکر. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کَلَک شود. || شخص هرزه . (فرهنگ فارسی معین ). هرزه گرد وهرجایی . (ناظم الاطباء). اهل فساد. زن تباه کار. زنی نابسامان . زن بدعمل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله