ترجمه مقاله

کلیجه

لغت‌نامه دهخدا

کلیجه . [ ک ُج َ / ج ِ ] (اِ) جامه ٔ پنبه دار آجیده کرده . (ناظم الاطباء). جامه ٔ پنبه دار آجیده . کلیچه . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیچه شود. || جامه ٔ نیم آستین کوتاه تر از قبا که در روی قبا پوشند. (ناظم الاطباء). قسمی لباس که بر روی دیگر جامه ها پوشند کوتاهتر از لباده و پالتو. سرداری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نیم تنه ٔ بلندی که دامن آن تا روی ران می افتدو کمرش کم و بیش چسبان است . غالباً کلیجه را از مخمل سرخ عنابی می دوزند، سر آستین این نوع کلیجه را که مخصوص زنان است با یراق تزیین می کنند. (فرهنگ فارسی معین ) : البسه ٔ آنها در آن وقت کلیجه ٔ کوتاهی بود که خودشان آن را سیززن می گفتند. (التدوین ).
ترجمه مقاله