ترجمه مقاله

کلیج

لغت‌نامه دهخدا

کلیج . [ ک َ ] (ص ) صاحب عُجْب و تکبر و تجبر و خودستا باشد. (برهان ). معجب و خودپسند و خودستا. (از آنندراج ). کلیچ . کلج . کلچ . متکبر. خودستا. (فرهنگ فارسی معین ). || چرکن اندام . (انجمن آرا) (آنندراج ). || (اِ) به معنی چرک و ریم هم آمده است و به این معنی با جیم فارسی نیز گفته اند. (برهان ). چرک و ریم . (ناظم الاطباء).کلیج ، مخفف آن کلج = کلچ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ترجمه مقاله