ترجمه مقاله

کمخاب

لغت‌نامه دهخدا

کمخاب . [ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) به معنی کمخا است که جامه ٔ منقش الوان باشد. (برهان ). صاحب کشف گفته که بالکسر [ ک ِ ] صحیح است و در برهان نوشته که بالکسر و بالفتح هر دو صحیح و در رشیدی نوشته که بالکسر صحیح نیست چرا که خاب کم دارد و خاب به معنی آن است که آن را به هندی رونوان گویند یعنی پشم باریک و بهترین کمخاب در احمدآباد و گجرات بافته می شود. (از آنندراج ). جامه ٔ زردوزی رنگارنگ . (ناظم الاطباء). کمخاو. کمخا. کمخواب . پارچه ٔ منقش و رنگارنگ که خواب اندک دارد. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمخا شود. || جامه ٔ منقش یک رنگ را نیز گفته اند. (برهان ). جامه ٔ زردوزی یک رنگ . (ناظم الاطباء) .
ترجمه مقاله