ترجمه مقاله

کمرسار

لغت‌نامه دهخدا

کمرسار. [ ک َ م َ ] (اِمرکب ) تنگ اسب که عبارت از بند اسب است . (آنندراج ).تنگ اسب . بند اسب . (فرهنگ فارسی معین ). || اِبزام . اِبزیم . ابزین . زبان مانندی که در کمربند باشد و در حلقه سر دیگر بند گردد. نر قلاب . زبانه ٔ قلاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زبانه مانندی که در سر کمربند باشد و در حلقه ٔ سر دیگر بند گردد و سگک . (ناظم الاطباء). الابزیم ، زبانه ٔ پیش بند یعنی کمرسار. (دهار). || ناحیت کمر؛ کمرسار کوه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله