ترجمه مقاله

کمری شدن

لغت‌نامه دهخدا

کمری شدن . [ ک َ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکستن یا سخت آسیب دیدن کمر. به یکی از فقرات پشت عیبی پیدا آمدن از گرانی بار برداشته . آسیبی سخت به کمر رسیدن که سپس راست نتواند ایستاد و باری نتواندبرد. ضعیف و ناتوان و سست شدن از کمر. منحرف شدن مهره های پشت از جای . از کمر سست و ضعیف و علیل و بیمار شدن . شکستن یا عیب ناک شدن از کمر. فالج و بی حس شدن کمر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مجازاً، ناتوان و سست و مغلوب گردیدن : هزار کرد کمری می شود تا... تعبیری مثلی است یعنی بسی رنج باید برد تا ... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کمری شود.
ترجمه مقاله