ترجمه مقاله

کملول

لغت‌نامه دهخدا

کملول . [ک ُ ] (ع اِ) گیاهی ، به فارسی برغست و مچه است و بیشتر در اول ربیع در زمین نیکوخارزار و عوسجستان و کنار جوی روید، شبیه به اسفناج باریک ساق اندک تلخ و تندمزه و آن را قثاء بری و شجرالبهق نیز نامند. ملطف و جالی و جهت بهق و وضح و کلف اکلاً و طلاءً نافعتر و مجرب و صالح معده و جگر و موافق محرور و مبرود و با نمک مشتهی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام گیاهی است که به فارسی برغست و مچه نیز گویند، بورانی آن را خورند و یکی از اجزای سبزی صحرایی است . (ناظم الاطباء). نباتی است که به قثاء بری معروف است و شجرالبهق نامیده می شود. فارسی آن برغست است . (از اقرب الموارد).برغست . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به برغست شود.
ترجمه مقاله