ترجمه مقاله

کمپانی باشی

لغت‌نامه دهخدا

کمپانی باشی . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) رئیس کمپانی . مدیر شرکت . (فرهنگ فارسی معین ) : دیشب آمده اند در خانه ٔ کمپانی باشی سر خودش و سر پسر و یک کنیزش را بریده اند. (امیر ارسلان ، از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله