ترجمه مقاله

کنایی

لغت‌نامه دهخدا

کنایی . [ ک ُ ] (حامص ) کنندگی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح فلسفه ) فاعلیت . (فرهنگ فارسی معین ) : جان مردمی گوهری است که او را نیز دو قوت است یکی قوت مر کنایی را و یکی قوت اندریافت را. (دانشنامه از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله