ترجمه مقاله

کنتنی

لغت‌نامه دهخدا

کنتنی . [ ک ُ ت ُ ](ع ص ) (از «ک ن ت ») کنتی . درشت و کلان جثه توانا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کُنتی ّ شود. || (ص نسبی ) (از «ک ون ») پیرکلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کلانسال . (ناظم الاطباء). گویا این لفظمنسوب باشد به قول آنکه گفت : کنت فی شبابی کذا و کذا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله