ترجمه مقاله

کنتی

لغت‌نامه دهخدا

کنتی . [ ک ُ تی ی ] (ع ص ) (از «ک ن ت ») درشت و کلان جثه توانا. کنتنی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد): «و قد کنت کنتیاً فاصبحت عاجناً». (ابن بزرج از ذیل اقرب الموارد). || (ص نسبی ) (از «ک ون ») پیر کلان . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به کنتنی شود.
ترجمه مقاله