ترجمه مقاله

کنشن

لغت‌نامه دهخدا

کنشن . [ ک ُ ن ِ ] (اِمص ) به معنی کنش است که کردار نیک و بد باشد. (برهان ) (آنندراج ). به معنی کنش است . (فرهنگ جهانگیری ). کنش . کردار. (از فرهنگ رشیدی ). شغل و کار و کردار. (ناظم الاطباء). لغت پهلوی است : «کونیشن » ، کنش . (از حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به کنش شود. || (اِ) به معنی کنشت هم آمده است که آتشکده ٔ گبران و معبد جهودان باشد. (برهان ). آتشکده و معبد یهودان . (ناظم الاطباء). || جای خوکان باشد. (برهان ) (آنندراج ). جای نگاه داشتن خوکان . (ناظم الاطباء). و به همه ٔ معانی رجوع به کنشت شود.
ترجمه مقاله