ترجمه مقاله

کنه

لغت‌نامه دهخدا

کنه . [ ک َن ْ ن َ / ن ِ ] (اِ) پلیته ٔ چراغ بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 507). فتیله ٔ چراغ . پلیته . (فرهنگ فارسی معین ) :
کنه رادر چراغ کرد سبک
پس در او کرد اندکی روغن .

رودکی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 507).


ترجمه مقاله