ترجمه مقاله

کنوب

لغت‌نامه دهخدا

کنوب . [ ک ُ ] (ع مص ) درشت گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بی نیاز گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بی نیاز گشتن بعد از فقر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله