کنگر کندنلغتنامه دهخداکنگر کندن .[ ک َ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کار بی منفعت بسیار مشقت بی حاصل پرآزار و تعب کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ). محنت بی حاصل و بیهوده کشیدن . (ناظم الاطباء). کار بی منفعت و پرمشقت کردن . (فرهنگ فارسی معین ).