ترجمه مقاله

کنی

لغت‌نامه دهخدا

کنی . [ ک َ نی ی ] (ع ص ، اِ) هم کنیت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هم کنیت . ج ، اکنیاء. (مهذب الاسماء). یقال : فلان کنی فلان ؛ فلان هم کنیه ٔ فلان است یعنی کنیه ٔ هر دو یکی است . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله