ترجمه مقاله

کهاب

لغت‌نامه دهخدا

کهاب . [ ک َ ] (اِ مرکب ) به معنی کهتاب است . (فرهنگ جهانگیری ). کهاب وکهتاب ، کاه دود که برای بیماری اسبان کنند. (فرهنگ رشیدی ). صاحب فرهنگ ناصری گوید که همان کاه دود است که در معالجه ٔ اسبان مفید است . (آنندراج ) :
به نام چون او باشند مهتران نه به فضل
بود به رنگ یکی دود داغ و دود کهاب .

قطران (از فرهنگ رشیدی ).


رجوع به کهتاب شود. || گیاه ها و دواهای جوشانیده باشد که گرماگرم بر عضو ورم کرده و ازجای برآمده بندند تا درد ساکت شود. (برهان ). در برهان گفته به معنی داروی گرم جوشانیده که بر محل وجع و ورم گذارند... (آنندراج ). نطول و گرماگرم انداختن داروی جوشیده ٔ در آب را به روی عضو ماؤف . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله