ترجمه مقاله

کهانة

لغت‌نامه دهخدا

کهانة. [ ک َ ن َ ] (ع مص ) اخترگویی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). اخترگوی شدن . (ترجمان القرآن ). فالگویی کردن . (زوزنی ). فالگویی کردن و فالگوی گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ): کهن له کهانة (از باب نصر)؛ حکم به غیب کرد ازبرای او و فالگویی کرد. (ناظم الاطباء). حکم به غیب کرد ازبرای او و از آن سخن گفت ، و چنین کس را کاهن گویند. (از اقرب الموارد). || فالگوی گردیدن . (از ناظم الاطباء): کهن کهانة، ککرم کرامة؛ کاهن گردید. (از منتهی الارب ). کهن کهانة؛ از باب کرم ؛ کاهن گردید یا کهانت طبیعت و غریزه ٔ وی گردید. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله