کهرم
لغتنامه دهخدا
کهرم . [ ک ُ رَ / ک َ رَ ] (اِخ ) شاهزاده ٔ تورانی پسر ارجاسب . (فهرست ولف ) :
برادر بد او را دو اهریمنان
یکی کهرم و دیگر اندیرمان .
رجوع به ماده ٔ قبل شود.
برادر بد او را دو اهریمنان
یکی کهرم و دیگر اندیرمان .
فردوسی .
رجوع به ماده ٔ قبل شود.