ترجمه مقاله

کهستان

لغت‌نامه دهخدا

کهستان . [ ک ُ هَِ ] (اِخ ) در دو شاهد زیر ظاهراً ناحیتی در قفقاز :
چند جویم به کهستان که نماند اهل دلی
آنچه جویم به کهستان به خراسان یابم .

خاقانی .


از آن سوی کهستان منزلی چند
که باشد فرضه ٔ دریای دربند.

نظامی .


ترجمه مقاله