ترجمه مقاله

کهنه حریف

لغت‌نامه دهخدا

کهنه حریف . [ ک ُ ن َ / ن ِ ح َ ] (ص مرکب ) سخت گربز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کهنه رند. بسیار زیرک و مکار.
ترجمه مقاله