ترجمه مقاله

کوارث

لغت‌نامه دهخدا

کوارث . [ ک َ رِ ] (ع اِ) ج ِ کارث . (اقرب الموارد). ج ِ کارث و کارثة. مسببات اندوه سخت . (فرهنگ فارسی معین ). کارهای محنت آور و دشوار. (ناظم الاطباء). کارهای در اندوه اندازنده . (از آنندراج ) : چه ما همه عرضه ٔ آسیب آفات و پایمال انواع صدمات اوییم و نفوس ما منزل حوادث و محل کوارث او. (مرزبان نامه چ تهران 1337 ص 263). گویی آن کوشش و کشش سررشته ٔ حوادث ایام و کوارث روزگار نافرجام بود. (جهانگشای جوینی ). و رجوع به کارث و کارثة شود.
ترجمه مقاله