ترجمه مقاله

کوبة

لغت‌نامه دهخدا

کوبة. [ ب َ ] (ع اِ) نرد یا شطرنج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نرد به لغت یمن . (المعرب جوالیقی ). نرد در کلام اهل یمن و گویند شطرنج . (از اقرب الموارد). || طبلک باریک میان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بربط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بربط و آن معرب است . (از اقرب الموارد). || کف سنگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سنگ به اندازه ای که بتوان با آن گردو شکست یا سنگی که کف دست را پر کند. (از اقرب الموارد). سنگی که بدان گردو و فندق شکنند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله