کوته زبان
لغتنامه دهخدا
کوته زبان . [ ت َه ْ زَ ] (ص مرکب ) کوتاه زبان . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه به جهت نداشتن حق ، دعوی نتواند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ز طمع است کوته زبان مرد آز
چو شد طمع کوته ، زبان شد دراز.
و رجوع به کوتاه زبان شود.
ز طمع است کوته زبان مرد آز
چو شد طمع کوته ، زبان شد دراز.
اسدی .
و رجوع به کوتاه زبان شود.