کوت
لغتنامه دهخدا
کوت . (اِخ ) سردار رومی ، پسر هزاره . (از فهرست ولف ) (فرهنگ شاهنامه ). ازسرداران رومی در سپاه خسرو پرویز که در جنگ با بهرام چوبینه به دست بهرام کشته شد :
چو بگسست کوت از میان سپاه
از آهن به کردار کوهی سیاه .
چو بشنید خسرو ز کوت این سخن
دلش گشت پر درد رزم کهن .
چو کوت هزاره به ایران و روم
نبینند هرگز به آباد بوم .
و رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی چ بروخیم ج 9 صص 2774 - 2776 شود.
چو بگسست کوت از میان سپاه
از آهن به کردار کوهی سیاه .
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2774).
چو بشنید خسرو ز کوت این سخن
دلش گشت پر درد رزم کهن .
فردوسی (ایضاً).
چو کوت هزاره به ایران و روم
نبینند هرگز به آباد بوم .
فردوسی (ایضاً ص 2775).
و رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی چ بروخیم ج 9 صص 2774 - 2776 شود.