کورآویزلغتنامه دهخداکورآویز. (ن مف مرکب ، ق مرکب ) درآویخته و سخت گرفته از کسی یا جایی چون کوران : او همی گفت و من چو دشنه ٔتیزدر کمر کرده دست کورآویز.نظامی (هفت پیکر ص 179).