ترجمه مقاله

کورت

لغت‌نامه دهخدا

کورت . [ رَ ] (معرب ، اِ) کورة. بلد. بلده . شهر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): ولایت پارس پنج کورت است هر کورتی به پادشاهی که نهاد آن کورت به آغاز او کرده است بازخوانده اند... و هر کورتی از این پنج کورت چند شهر و نواحی است . (فارسنامه ابن البلخی ص 121). و از آثار وی [ کیقباد ] آن است که در ولایتها قسمت حدود کرد و کورتها کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 40). و رجوع به کورة ش-ود.
ترجمه مقاله