ترجمه مقاله

کورذوق

لغت‌نامه دهخدا

کورذوق . [ ذَ / ذُو ] (ص مرکب ) بی ذوق . آن که ذوق سلیم ندارد. (فرهنگ فارسی معین ). بی ذوق و آن که ذائقه نداشته باشد. (آنندراج ) :
چه غم زین عروس سخن را بتر
که بر کورذوقان بود جلوه گر.

ظهوری (از آنندراج ).


کورذوقان ز فیض تربیتت
چو مسیحا، مزاج دان سخن .

ملاطغرا (از آنندراج ).


ترجمه مقاله