ترجمه مقاله

کوره

لغت‌نامه دهخدا

کوره . [ ک َ / کُو رَ / رِ ] (اِ) زمینی را گویند که آن را سیلاب کنده باشد و بدان سبب گودها در آن بهم رسیده و پر گل و لای باشد. (برهان ). زمینی که سیلاب آن را کنده و پست و بلند گشته و پر گل و لای باشد. (ناظم الاطباء). سیلاب کنده و زمین گوشده و گل در او مانده . (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
دلش نگیرد زین کوه و دشت و بیشه و رود
سرش نپیچد زین آب کند و کوره و حر.

عنصری .


|| سیلاب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || صدف و کرم که سیل آورده باشد. || نام گروهی از مردمان هند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
ترجمه مقاله